از این مرحله به بعد، قضاوت کودک، بر اساس نتیجه اعمال نخواهد بود، بلکه انگیزه انجام دادن عمل در قضاوت اخلاقی مداخله می‌کند.ازاین به بعد، کودکی که یک فنجان را شکسته، بر حسب انگیزه عملش ممکن است از کودکی که ده فنجان را شکسته گناه کار تر باشد. پیاژه بر اساس نظریه شناختی خود، به والدین توصیه می‌کند که در شیوه رفتار خود با کودکان خود، علاوه بر رشد شناختی، رشد اخلاقی کودک را در نظر داشته باشند و معتقد است برای تشخیص و ارزیابی کودک در موقعیت های شناختی و اخلاقی و در برنامه ریزی پرورش شخصیت کودک،باید از علاوه بر آگاهی از سطح رشد شناختی، از سطح رشد اخلاقی آنان نیز مطلع باشیم. در نظر پیاژه، رشد، عبارت است از دنباله ای از مراحل که تمام کودکان، آن را طی می‌کنند تا به سطح رشد افراد بالغ برسند. این دنباله مراحل، ثابت و غیر قابل تغییرند و همه کودکان، تمامی این مراحل را به ترتیب ثابتی می‌گذارند و هیچ مرحله ای نمی تواند حذف شود. محدودیت های سنی برای هر مرحله مطلق نیست و اگر کودکی در سن معینی، رفتار ویژه ای را ابراز نکند، نابهنجار نمی باشد. پیاژه، تأکید می‌کند که تجربیات کودک و نیز محیط فرهنگی او بر روی سن مربوط به هر مرحله رشد مؤثر است. تحقیقات وی نشان داده است که کودکان مدرسه ابتدایی در دهات سوئیس حدود دو سال دیرتر از همسالان خود در ژنو به هر مرحله از رشد ذهنی می‌رسند. با این حال، تمام کودکان یک دنباله از مراحل رشد ذهنی را می گذارنند که والدین و مربیان به محدودیتهای شناختی هر دوره باید توجه داشته باشند و انتظارات خود را از کودک، مبتنی بر آن مرحله نمایند (کندال و مک دونالد، ۱۹۹۳).

 

رشد عاطفی بهنجاردر کودک در طی مراحل رشد

 

بیشتر کودکان دچار ترس، وحشت و اضطراب می‌شوند و این ترس و اضطراب زمانی که شدید، طولانی و آزاردهنده باشد، نشانه اختلال روان شناختی است. در مطالعه ایی، که روی ۵۶۸ کودک و ‌در مورد موضوع ترسناکی صورت گرفت، مشخص شد ۸۶ درصد آن ها، حداقل دچار نوعی ترس بودند (ورنبرگ، لاگرکا، سیلورمن و پرین اشتاین، ۱۹۹۶). بررسی اضطراب نسبت به مرحله رشد کودک مهم است، زیرا برای سال های مختلف،اضطراب های گوناگونی وجود دارد. کودکان هشت ماهه تا دو ساله،از جدایی از مادر خود، دچار اضطراب می‌شوند. اضطراب جدایی، در کودکان مختلف بین یک تا دو سالگی،کاهش می‌یابد. از دو تا چهار سالگی، وابستگی به مادر یا پرستار، کمتر می شود و اضطراب های دیگر، در کودک ظاهر می شود. در مراحل مختلف تحول انسان، محیط اجتماعی او، چالش های مختلفی را ایجاد می‌کند که رشد مهارت های جدیدی را در عقاید و احساسات ایجاب می کند.

 

جایگاه اضطراب در رشد شناختی کودکان

 

مطالعات فلتچر، جانزن و رینولدز (۲۰۰۳) نشان می‌دهد که اضطراب کودکان، بخش طبیعی و عادی رشد آن ها را تشکیل می‌دهند، لیکن اضطراب افراطی، را می توان قسمتی از اختلال اضطرابی کودکان دانست. در اضطراب مفرط، باید ‌به این مسئله توجه داشت که که وجود اضطراب تعمیم یافته و مهم یکی از ابعاد مهم این اختلالات است. وجوه مشترک تمام اختلالات اضطرابی، عبارتند از: ترس، تحریک پذیری، عصبی بودن، بی خوابی، بی توجهی و گوش به زنگ بودن.

 

مطالعات بارت و آلن دیک (۲۰۰۴) نشان می‌دهد که اضطراب در دوران کودکی، بسیار شایع است به طوری که برآوردها،نشان داد ه اند که بین ۵ تا ۱۸ درصد کودکان به نوعی به اختلال اضطرابی مبتلاء هستند.

 

مطالعات نیل، لیلی و زاکیس (۱۹۹۳) نشان می‌دهد که به هر حال از نظر شناختی، اغلب کودکان مضطرب بر پایه برداشت های غلط خود از نیازمندی های محیط و دست کم گرفتن توانایی‌های خود در غلبه بر دشواری ها، نگرانی دارند ‌و عصبی می‌شوند. نگاهی دقیق تر بر اختلالات اضطرابی ویژگی های بارزتری را مشخص خواهد ساخت

 

اختلال اضطراب تعمیم یافته

 

طبقه بندی تشخیصی و آماری اختلالات روان پزشکی آمریکا (۲۰۰۰) علایم اضطراب تعمیم یافته منتشر) را ‌به این شرح توضیح داده است:

 

۱-احساس اضطراب و نگرانی فزاینده (به استثناء ترس) که در طی حداکثر روزها اتفاق افتاده و به مدت ۶ ماه حداقل حضور دارد و می‌تواند بر شماری از فعالیت‌های روزانه فرد همچون کار یا تحصیل اثر گذار باشد.

 

۲- فرد در کنترل اضطراب دارای مشکل است.

 

۳- اضطراب و نگرانی همراه با ۳ تا یا بیشتر از ۶ علایم ذیل همراه است:

 

احساس بیقراری یا احساس گیر افتادن یا بر یک لبه قرار گرتن.

 

به آسانی احساس خستگی کردن

 

اشکال در تمرکز یا احساس تهی بودن ذهن نمودن

 

تحریک پذیری

 

احساس تنش عضلانی

 

اختلال در خواب (شامل ناتوانی در خواب ماندن یا احساس بیقراری و نارضایتی از خواب (طبقه بندی اختلالات روان پزشکی آمریکا، ۲۰۰۰).

 

نشانه ویژه این اختلال، در حقیقت اضطراب غیرواقعی، افراطی و عصبی شدن بی موردی است که به هیچ موقعیت خاص یا تنیدگی خارجی مربوط نمی شود. اشتراس )۱۹۹۴) در مطالعه خود در رابطه با اضطراب کودکان، این خصوصیت را در بیش از ۹۵ درصد کودکان تشخیص داد. کودکان مضطرب درباره وضع آینده، ارزشیابی های بعدی، رویدادهای اجتماعی فعالیت های خانوادگی، پیشرفت‌های ورزشی، مشکلات بهداشتی خود و خلاصه آنچه در آینده، حتی یک ساعت بعد، ممکن است برایشان رخ دهد، دلهره و نگرانی دارند. تنش های ظاهری، عصبیت و تغییرات جسمانی از نشانه های اضطراب است. اختلال اضطراب تعمیم یافته شامل اضطراب افراطی و غیرواقعی است که در بیشتر ایام و حداقل به مدت شش ماه، دوام دارد و مبتلایان در غلبه بر آن مشکل دارند. این اختلال در کودکان با برخی نشانه های ظاهری مانند بی قراری، تندخویی، عدم تمرکز حواس، انقباض ماهیچه ایی و سایر مشکلات خواب مانند کم خوابی، بی خوابی و آشفتگی خواب همراه است (اشتراس، ۱۹۹۴٫(

 

مطالعات در سایر کشورها نشان داده‌اند، ۴ درصد جمعیت بزرگسالان مبتلا به اضطراب تعمیم یافته اند. با اینکه تعداد مطالعات ‌در مورد کودکان کمتر از بزرگسالان است، آن ها توانسته اند برآوردهایی متغیری را که میانگین آن ها که چهار درصد می شود، ارائه دهند.

 

بیدل (۱۹۹۱ (و کاستلو (۱۹۸۹) در مطالعه خود از مراجعان درمانگاهی، رقم ۴٫۶درصد را گزارش کردند، حال آنکه آندرسن، ویلیامز، مک گی و سوا (۱۹۸۷ (درنمونه تصادفی بزرگی از جمعیت زلاندنو، رقم۲٫۹ درصد را گزارش نمودند.

 

اضطراب در کودکان، دارای علایم روان شناختی و فیزیولوژیایی قابل ملاحظه ایی است که با نشانگان جسمی، هیجانی و رفتاری مشخص می‌گردد (سلیگنان و همکاران، ۲۰۱۰).

 

پژوهشگران، بین واژه اضطراب و ترس، تفاوت قایل شدند. در حالی که ترس، اشاره به یک پاسخ هیجانی و موقعیتی تهدید آمیز دارد و مربوط به رفتارهای خاصی همچون فرار یا اجتناب دارد لیکن اضطراب، اشاره به موقعیت هایی دارد که تحت کنترل نبوده و یا غیر قابل اجتناب است (اهمن، ۲۰۰۹).

 

ابعاد شناختی اضطراب، در کودکان در سال های اخیر مود توجه گسترده محققین قرار گرفته است و با احساس تنش و ناتوانی در تمرکز بر کارها مشخص می‌گردد (بارلو، ۲۰۰۹) و می‌تواند رفتار کودک را نیز مورد تاثیر قرار دهد (بورون، ۲۰۰۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...