• به توجیه بودجه کمک می­ کند: یک بودجه عملیاتی اثربخش، شفافیت بیشتری به عملکرد عملیاتی برنامه، نسبت به بودجه ­ریزی سنتی می­دهد. بودجه ­ریزی عملیاتی با بهره گرفتن از مقیاس­هایی واضح هزینه کلی فعالیت را به عنوان مبنایی برای چارچوب ستانده­های برنامه و اهداف عملکرد می­سنجد و ابزار ارزشمندی برای بررسی چگونگی تاثیر تغییرات در مخارج بر نتایج تامین می­ کند.

 

    • به عنوان مبنایی برای نظام مدیریت عملکرد گسترده عمل می­ کند: بودجه ­ریزی عملیاتی نشان می­دهد چگونه هزینه­ ها بر عملکرد برنامه تاثیر می­ گذارد و چگونه این عملکرد بر نتایج نهایی دلخواه اثر می­ گذارد. یک بودجه ­ریزی عملیاتی خوب تدوین شده،می ­تواند برای مدیران نقطه آغازی به منظور نظارت بر عملکرد سازمانی باشد.

 

    • اجازه می­دهد برنامه­ ها اهداف دوجانبه داشته باشند: یک بودجه ­ریزی عملیاتی فرصت خلق اهداف دوجانبه به منظور سنجش ابعاد هزینه و نتایج را فراهم می­ کند.

 

    • امکان مقایسه در هزینه واحد ایجاد می­ کند:

 

  • تصمیمات آگاهانه و ملموس­تر ار حمایت می­ کند.

 

۲-۱-۳ انگاره­نگاری شناختی

 

۲-۱-۳-۱ تاریخچه نقشه شناخت

 

نقشه­های شناخت برای اولین بار در سال ۱۹۴۸ در مقاله­ تالمن[۱۰] با عنوان ” نقشه های شناخت در موش ها و انسان ها” به منصه ظهور رسید. هدف از این نقشه­ها، آن بود که به عنوان مدلی در روانشناسی به کار گرفته شوند. از آن به بعد محققان مختلف بازنمایی­های متعددی از نقشه شناخت توصیف کرده ­اند. در همه این بازنمایی­ها نقشه شناخت گراف جهت­داری است مانند مجموعه ­ای از گره­ ها که به وسیله یال­هایی به هم وصل ‌شده‌اند. اما در بازنمایی­های مختلف مفهوم و معنای گره­ ها و یال­ها متفاوت است(مارچنت[۱۱] ۱۹۹۹).

 

یکی از این بازنمایی­ها گونه ­ای از نقشه­های شناخت ‌می‌باشد که آکسلرد[۱۲] در سال ۱۹۷۶ مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. در کتاب وی قدری نزدیک به سیستم های پویا، گره ها متغیرهایی را نشان می­ دهند که مقادیر خود را از مجموعه هایی منظم اخذ ‌می‌کنند و یال­ها نشان دهنده اظهارات علّی هستند. آکسلرد دو نوع یال متفاوت معرفی می‌کند: مثبت و منفی. یک یال مثبت از متغیر a به b بدین معنی است که افزایش a موجب افزایش b خواهد شد و یک یال منفی از a به b این معنی را می رساند که افزایش a موجب کاهش b خواهد شد. حجم بسیار زیادی از ادبیات با نقطه نظرات متعدد از جمله این­که چگونه چنین نقشه­ای تشکیل دهیم؟ چگونه تحلیلش کنیم؟ و اینکه چگونه با بهره گرفتن از این نقشه پیش‌بینی کنیم؟ ‌به این نوع بازنمایی اختصاص داده شده است.

 

یکی از بازنمایی­های اخیر نقشه­هایی است که مورد استفاده­ محققان بسیاری در مدیریت و تصمیم گیری گروهی قرار گرفته­است. به عنوان مثالی از این نوع نقشه ها، در شکل۱ نقشه ای آورده شده که توسط آبرنتی[۱۳] و همکارانش(۲۰۰۵) ارائه شده است. این نقشه عملکرد یک سازمان دانش محور را تشریح می­ کند.

 

 

 

شکل ۲-۲ نقشه علّی عملکرد یک بیمارستان(آبرنتی و همکترتنش، ۲۰۰۵)

 

نقشه های شناخت در مدیریت بسیار متفاوت از آن چیزی هستند که آکسلرد بیان ‌کرده‌است. ادن[۱۴](۱۹۸۸) یکی از اولین محققان این حوزه است که به وضوح این مطلب را بیان می­ کند. ادن بیان می‌کند اغلب روش­ها از روش انگاره­ نگاری شناختی مطرح شده از سوی آکسلرد تبعیت ‌می‌کنند، یک استثنای روشن در این خصوص رویکردی به انگاره نگاری شناختی است که به منظور انعکاس تئوری ساخت شخصی ارائه شده است(مارچنت[۱۵] ۱۹۹۹). تئوری ساخت شخصی اولین بار توسط کلی[۱۶](۱۹۵۵) مطرح شد و مبنایی برای نشان دادن دیدگاه­ های چندگانه یک فرد ارائه می­دهد.کلی اظهار می‌کند درک این که افراد چگونه محیط هایشان را سازماندهی می‌کنند نیازمند آن است که خود این افراد ابعاد مربوطه­ی محیط مورد نظر را تعریف کنند. تئوری ساخت شخصی رشته­ های بسیاری را به وجود آورده است و در رویکرد انگاره نگاری مذکور اولین قدم برای ایجاد نقشه­های شناخت محسوب می­ شود(چایب،۲۰۰۲)[۱۷]. اگر معنایی را مدنظر قرار دهیم که ادن به گره­ ها و یال­ها اتلاق می­ کند، تفاوت این رویکرد با روش آکسلرد شفاف می­ شود. ادن چنین بیان می­ کند که هر قطعه از متن یک ساخت را نشان می­دهد که این ساخت دو بخش دارد: بخش اول همان قطب معرفی شده ساخت ‌می‌باشد و قطب دوم نقطه مقابل یا مخاالف قطب اول از نظر روانشناسی است(ادن، ۱۹۸۸).در این رویکرد گره­ ها نشان دهنده متغیرهایی که مقادیرشان را از مجموعه­هایی منظم اخذ ‌می‌کنند، نیستند و یال­ها اظهارات علّی مورد نظر آکسلرد نیستند(مرچانت، ۱۹۹۹).

 

رویکرد ولمن رویکرد جالب دیگری است که در زمینه نقشه­های شناخت مطرح شده است. ولمن نوعی پیکره­بندی ارائه می­ کند که فنداسیون مفهومی شرکت را به نقشه­های شناخت تبدیل می­ کند. در این پیکره­بندی، گره­ ها به صورت متغیرهای تصادفی در نظر گرفته می­شوند. در این حالت از نقشه شناخت به عنوان یک شبکه احتمالی تعبیر می­ شود که احتمالات در آن ناشناخته­اند. ولمن چنین نقشه شناختی را یک شبکه احتمالی کیفی می­خواند. در چنین شبکه ­ای، وجود یک کمان مثبت از متغیر تصادفی a به متغیر تصادفی b بدین معنی است که هرچه مقدار اخذ شده توسط متغیر a بزرگتر باشد احتمال این که مقدار متغیر b بزرگ باشد، بیشتر می­ شود و یک کمان منفی از متغیر تصادفی a به متغیر تصادفی b بدین معنی است که هرچه مقدار متغیر a کوچکتر باشد احتمال آن که مقدار متغیر b بزرگ باشد، کمتر می­ شود(ولمن، ۱۹۹۴)[۱۸].

 

۲-۱-۳-۲ تعریف انگاره نگاری شناختی

 

عبارت انگاره نگاری شناختی به سه شیوه گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است. در حالت اول به صورت عنوان توصیفی رشته­ای ‌می‌باشد که به تحقیق پیرامون این مسئله می ­پردازد که افراد چگونه اطلاعات فضایی ‌در مورد یک محیط را فراگرفته، به خاطر می­سپارند و پردازش ‌می‌کنند. در حالت دوم به عنوان یک عبارت توصیفی برای فرایند اندیشیدن درمورد روابط فضایی به کار رفته است. در حالت سوم به عنوان یک اسم توصیفی برای یک رویکرد روش شناسانه در درک شناخت به طورکلی، استفاده شده است که این رویکرد شامل ساخت نقشه­هایی از فرایند شناخت ‌می‌باشد(کی چینگ و فرندسچو،۲۰۰۰ )[۱۹]. در تحقیق حاضر تعریف سوم از انگاره نگاری شناختی مدنظر خواهد بود و در ادامه به توجه به همین رویکرد به دیگر ابعاد انگاره نگاری شناختی پرداخته خواهد شد.

 

۲-۱-۳-۳ تعریف نقشه شناخت

 

محققان و صاحب نظران مختلف از دریچه­های مختلف ‌به این مقوله نگریسته­اند و تعاریف مختلفی برای نقشه شناخت ارائه کرده ­اند. هراری[۲۰](۱۹۷۲) و همکارانش[۲۱](۱۹۶۵) معتقدند یک نقشه شناخت نمایشی از تفکر درباره یک مسئله است که از فرایند انگاره نگاری حاصل می­ شود. نقشه­ها شبکه ­ای از گره­ ها و پیکان­ها به عنوان خطوط ارتباطی هستند(نوع خاصی از گراف جهت دار) که جهت پیکان رابطه علیت مورد نظر فرد را نشان می­دهد. لذا گاهی اوقات نقشه­های شناخت با نام نقشه­های علّی شناخته می­شوند،خصوصاًً زمانی که این نقشه­ها توسط یک گروه ساخته می‌شوند و لذا نمی توان ادعا کرد که به شناخت و ادراک یک فرد مربوط می‌باشند(ادن، ۲۰۰۴)[۲۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...