عصر حاضر، عصر اقتصاد دانش محور نامیده شده است. در این دوران توجه مدیران سازمان‌ها بیشتر به مقوله‌هایی همچون دانش و خلاقیت جلب شده است و در پی آن انسان‌های دانش‌گرا نسبت به انسان های عمل‌گرا اهمیت بیشتری پیدا كرده‌اند.

صاحب‌نظران معتقدند دهه 80 دهه جنبش كیفیت و دهه 90 دهه مهندسی مجدد بوده است و دهه كنونی دهه مدیریت دانش است. به گفته پیتر دراكر چالش 50 سال اول هزاره سوم بهره‌وری دانش در سازمان‌هاست كه جز با مدیریت درست و مؤثر آن امكان‌پذیر نیست (افرازه، 1386). از این‌رو جای تعجب ندارد كه دانش قواعد قدیمی مربوط به رقابت و استراتژی را دگرگون كرده است، به‌طوریكه پایه و اساس اقتصادهای صنعتی از منابع مادی به سمت دارایی‌های فكری سوق داده شده است. این امر محققان را بر آن داشته است تا درباره چگونگی مدیریت این سرمایه ارزشمند تحقیق كنند.

علی‌رغم تحقیقات قابل توجهی که تاکنون در حوزه مدیریت دانش صورت گرفته است، کمتر پژوهشی به‌طور جامع به بررسی کلیه مولفه‌های زیر ساختی مدیریت دانش پرداخته است. لذا این تحقیق سعی دارد تا مولفه‌های مربوط به زیرساخت های پیاده سازی مدیریت دانش را به‌طور جامع و یکپارچه در بین دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. در این فصل قصد داریم تا اهمیت، سوالات پژوهشی و مسیر انجام تحقیق را به اختصار تبیین نموده تا تصویری کلّی از آن حاصل گردد.

2-1- بیان مسأله تحقیق

الزامات مدیریت دانش، سازوكاری است كه سازمان از طریق آن دانش را مدیریت می­كند و افراد در بخش­های متفاوت آن، دانش خود را از طریق این زیرساخت تسهیم می­كنند، به طوری كه اعضا بتوانند از آن دانش به طور كاملاً اثربخش استفاده كنند. این زیرساخت باعث می­ شود، فرایندهای ضروری دانش با حداكثر كارآیی صورت گیرند، از فناوری­ها اعم از سخت­افزار و نرم­افزار كارآمدتر استفاده شود و خلق، تسهیم و به­ كارگیری دانش انجام پذیرد. هدف اصلی این زیرساخت، چیزی جز جریان دادن دانش در رگ­های فرایندهای كاری سازمان نیست. الزامات مدیریت دانش شامل الزامات فرهنگی، الزامات فرایندهای دانشی و الزامات فناوری اطلاعات می­باشد. یک زیرساخت قوی دانش بر اساس مبانی قوی ایجاد می­ شود و این مبانی به استفاده كامل از دانش می­انجامد. در این میان، مدیریت دانش بر افراد و تعاملات آنها تمركز دارد. خلق و تسهیم دانش، حاصل تعاملات انسان­ها در حین كار است، لذا در مدیریت دانش ابتدا باید افراد را به اطلاعات مرتبط كرد. این ارتباط شامل فرایندها و تشویق لازم است؛ نه صرفاً برای ایجاد اعتماد و استفاده از اطلاعات موجود، بلكه به دنبال آن، برای سهیم شدن در منبع جهانی اطلاعات. سپس افراد باید با هم مرتبط شوند. آنها باید قادر به یافتن یكدیگر بوده و در مورد درخواست و دریافت كمك و انتشار تجاربشان راحت باشند. این كار به آنان این احساس را می­دهد كه خود را همواره در تحقق اهداف استراتژیک سازمان سهیم ببینند. مدیریت دانش را نباید با مدیریت داده ­ها اشتباه كرد. مدیریت داده ­ها بر فرایند و فناوری تمركز دارد، در حالی كه اركان مدیریت دانش، افراد و توانایی جمعی آنان برای تشریک مساعی سریع و اثربخش است. بدون مدیریت داده ­ها، مدیریت دانش موفق نخواهد بود. پیوند دادن این دو، نیازمند تعهد به فرهنگ تسهیم دانش است. سازمان برای رسیدن به این منظور چاره­ای جز سرمایه ­گذاری و تعهد به ایجاد فرهنگ مطلوب سازمانی ندارد. بدون آنكه افراد نسبت به دانش تعهد داشته باشند و فعالیت­های فعلی دانش را بپذیرند، زیرساخت دانش موفق نخواهد بود. همچنین، بدون داشتن یک زیرساخت فناوری كه به اندازه كافی برای پشتیبانی فعالیت­های دانش قوی باشد، زیرساخت­ دانش عمل نمی­كند و تا زمانی كه فرایندهای مبتنی بر دانش نباشند نیز، مدیریت دانش دارای زیرساخت مناسبی برای عمل نخواهد بود(سیوان[1]، ۲۰۰۰). استعاره انتقال علم از بازو به مغز و تبدیل اطلاعات به دانش و نهایتاً به كار یا خروجی مشخص دارای ارزش افزوده، حاكی از آن است كه تنوع، خلاقیت، نوآوری و دانش محور شدن سازمان­ها، انتخابی اجتناب­ناپذیر برای سازمان­های قرن بیست­ویكم خواهد بود(میشل و رایس[2]، ۲۰۰۷).

همان گونه که بیان شد مبانی زیر ساخت مدیریت دانش شامل نظام فناوری اطلاعات، فرایندهای دانش و فرهنگ سازمانی می باشد که این مبانی منجر به استفاده کامل از دانش می گردند. این تحقیق نیز با مفروض داشتن این سه عامل در پی تبیین و سنجش وضعیت هر یک از این عوامل در سازمان­های مورد مطالعه جهت استقرار مدیریت دانایی و نیز رتبه بندی آنها به منظور توجه و تقویت عوامل ضعیف تر می باشد. لذا با توجه به اهمیت بحث الزامات و زیرساخت­های پیاده­سازی مدیریت دانش، سوال اساسی تحقیق حاضر این است که دستگاه های اجرایی ستادی در استان سیستان و بلوچستان از نظر زیرساخت های مدیریت دانش در چه سطحی هستند؟ رتبه بندی آنها به چه صورتی است؟ و راهکارهای بهبود وضعیت این سازمان ها در ارتباط با زیرساخت های مدیریت دانش کدامند؟

3-1- اهداف پژوهش

هدف اصلی:

– ارزیابی وضعیت عوامل زمینه ­ای در پیاده­ سازی مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

اهداف فرعی (ویژه):

عصر حاضر، عصر اقتصاد دانش محور نامیده شده است. در این دوران توجه مدیران سازمان‌ها بیشتر به مقوله‌هایی همچون دانش و خلاقیت جلب شده است و در پی آن انسان‌های دانش‌گرا نسبت به انسان های عمل‌گرا اهمیت بیشتری پیدا كرده‌اند.

صاحب‌نظران معتقدند دهه 80 دهه جنبش كیفیت و دهه 90 دهه مهندسی مجدد بوده است و دهه كنونی دهه مدیریت دانش است. به گفته پیتر دراكر چالش 50 سال اول هزاره سوم بهره‌وری دانش در سازمان‌هاست كه جز با مدیریت درست و مؤثر آن امكان‌پذیر نیست (افرازه، 1386). از این‌رو جای تعجب ندارد كه دانش قواعد قدیمی مربوط به رقابت و استراتژی را دگرگون كرده است، به‌طوریكه پایه و اساس اقتصادهای صنعتی از منابع مادی به سمت دارایی‌های فكری سوق داده شده است. این امر محققان را بر آن داشته است تا درباره چگونگی مدیریت این سرمایه ارزشمند تحقیق كنند.

علی‌رغم تحقیقات قابل توجهی که تاکنون در حوزه مدیریت دانش صورت گرفته است، کمتر پژوهشی به‌طور جامع به بررسی کلیه مولفه‌های زیر ساختی مدیریت دانش پرداخته است. لذا این تحقیق سعی دارد تا مولفه‌های مربوط به زیرساخت های پیاده سازی مدیریت دانش را به‌طور جامع و یکپارچه در بین دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. در این فصل قصد داریم تا اهمیت، سوالات پژوهشی و مسیر انجام تحقیق را به اختصار تبیین نموده تا تصویری کلّی از آن حاصل گردد.

2-1- بیان مسأله تحقیق

الزامات مدیریت دانش، سازوكاری است كه سازمان از طریق آن دانش را مدیریت می­كند و افراد در بخش­های متفاوت آن، دانش خود را از طریق این زیرساخت تسهیم می­كنند، به طوری كه اعضا بتوانند از آن دانش به طور كاملاً اثربخش استفاده كنند. این زیرساخت باعث می­ شود، فرایندهای ضروری دانش با حداكثر كارآیی صورت گیرند، از فناوری­ها اعم از سخت­افزار و نرم­افزار كارآمدتر استفاده شود و خلق، تسهیم و به­ كارگیری دانش انجام پذیرد. هدف اصلی این زیرساخت، چیزی جز جریان دادن دانش در رگ­های فرایندهای كاری سازمان نیست. الزامات مدیریت دانش شامل الزامات فرهنگی، الزامات فرایندهای دانشی و الزامات فناوری اطلاعات می­باشد. یک زیرساخت قوی دانش بر اساس مبانی قوی ایجاد می­ شود و این مبانی به استفاده كامل از دانش می­انجامد. در این میان، مدیریت دانش بر افراد و تعاملات آنها تمركز دارد. خلق و تسهیم دانش، حاصل تعاملات انسان­ها در حین كار است، لذا در مدیریت دانش ابتدا باید افراد را به اطلاعات مرتبط كرد. این ارتباط شامل فرایندها و تشویق لازم است؛ نه صرفاً برای ایجاد اعتماد و استفاده از اطلاعات موجود، بلكه به دنبال آن، برای سهیم شدن در منبع جهانی اطلاعات. سپس افراد باید با هم مرتبط شوند. آنها باید قادر به یافتن یكدیگر بوده و در مورد درخواست و دریافت كمك و انتشار تجاربشان راحت باشند. این كار به آنان این احساس را می­دهد كه خود را همواره در تحقق اهداف استراتژیک سازمان سهیم ببینند. مدیریت دانش را نباید با مدیریت داده ­ها اشتباه كرد. مدیریت داده ­ها بر فرایند و فناوری تمركز دارد، در حالی كه اركان مدیریت دانش، افراد و توانایی جمعی آنان برای تشریک مساعی سریع و اثربخش است. بدون مدیریت داده ­ها، مدیریت دانش موفق نخواهد بود. پیوند دادن این دو، نیازمند تعهد به فرهنگ تسهیم دانش است. سازمان برای رسیدن به این منظور چاره­ای جز سرمایه ­گذاری و تعهد به ایجاد فرهنگ مطلوب سازمانی ندارد. بدون آنكه افراد نسبت به دانش تعهد داشته باشند و فعالیت­های فعلی دانش را بپذیرند، زیرساخت دانش موفق نخواهد بود. همچنین، بدون داشتن یک زیرساخت فناوری كه به اندازه كافی برای پشتیبانی فعالیت­های دانش قوی باشد، زیرساخت­ دانش عمل نمی­كند و تا زمانی كه فرایندهای مبتنی بر دانش نباشند نیز، مدیریت دانش دارای زیرساخت مناسبی برای عمل نخواهد بود(سیوان[1]، ۲۰۰۰). استعاره انتقال علم از بازو به مغز و تبدیل اطلاعات به دانش و نهایتاً به كار یا خروجی مشخص دارای ارزش افزوده، حاكی از آن است كه تنوع، خلاقیت، نوآوری و دانش محور شدن سازمان­ها، انتخابی اجتناب­ناپذیر برای سازمان­های قرن بیست­ویكم خواهد بود(میشل و رایس[2]، ۲۰۰۷).

همان گونه که بیان شد مبانی زیر ساخت مدیریت دانش شامل نظام فناوری اطلاعات، فرایندهای دانش و فرهنگ سازمانی می باشد که این مبانی منجر به استفاده کامل از دانش می گردند. این تحقیق نیز با مفروض داشتن این سه عامل در پی تبیین و سنجش وضعیت هر یک از این عوامل در سازمان­های مورد مطالعه جهت استقرار مدیریت دانایی و نیز رتبه بندی آنها به منظور توجه و تقویت عوامل ضعیف تر می باشد. لذا با توجه به اهمیت بحث الزامات و زیرساخت­های پیاده­سازی مدیریت دانش، سوال اساسی تحقیق حاضر این است که دستگاه های اجرایی ستادی در استان سیستان و بلوچستان از نظر زیرساخت های مدیریت دانش در چه سطحی هستند؟ رتبه بندی آنها به چه صورتی است؟ و راهکارهای بهبود وضعیت این سازمان ها در ارتباط با زیرساخت های مدیریت دانش کدامند؟

3-1- اهداف پژوهش

هدف اصلی:

– ارزیابی وضعیت عوامل زمینه ­ای در پیاده­ سازی مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

اهداف فرعی (ویژه):

– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص ­های عامل فناوری برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص ­های عامل فرهنگی برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص ­های عامل فرایندهای مدیریت دانش برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

– مقایسه دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ارتباط با زیرساخت های مدیریت دانش.

4-1- ضرورت انجام تحقیق

5-1- فرضیه ها (یا سوال های پژوهش)

1-5-1- سوال اصلی

– وضعیت عوامل زمینه­ای برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟

2-5-1- سوال های فرعی

بر اساس سؤال اصلی فوق، سؤالات فرعی تحقیق حاضر عبارتند از:

– وضعیت شاخص ­های الزام فنی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟

– وضعیت شاخص ­های الزام فرهنگی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟

– وضعیت شاخص ­های الزام فرایندهای مدیریت دانش جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه­های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چیست؟

– رتبه دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ارتباط با شاخص ­های الزام فرایندهای مدیریت دانش جهت استقرار مدیریت دانش به چه صورت است؟

6-1- قلمرو تحقیق

1-6-1- قلمرو موضوعی

موضوعات مرتبط با تحقیق حاضر در قلمرو مباحث مدیریت دانش قرار دارد. این پژوهش به بررسی مقایسه­ ای آمادگی دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در زمینه­ زیرساخت­های پیاده­ سازی مدیریت دانش می پردازد.

2-6-1- قلمرو مکانی

قلمرو مکانی این تحقیق در سطح استان سیستان و بلوچستان و در بین ادارات ستادی استان می باشد.

3-6-1- قلمرو زمانی

گردآوری داده­ های تحقیق و تحلیل آنها در 6 ماهه نخست سال 1393صورت خواهد پذیرفت.

7-1- روش تحقیق

پژوهش حاضر از نوع کاربردی و شیوه این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن از نوع توصیفی – پیمایشی است. در این تحقیق از دو روش کتابخانهای و پیمایشی استفاده می شود. در مرحله اول با بهره گرفتن از اسناد و مدارک موجود به بسط مباحث نظری مرتبط پرداخته می شود. مرحله مطالعه پیمایشی از دو قسمت مرحله مطالعه مقدماتی و مرحله گردآوری اطلاعات میدانی تشکیل شده است. در مرحله مطالعه مقدماتی، اطلاعات مورد نیاز به تدریج با انواع فنون از جمله فیش برداری و مصاحبه، گردآوری و تجزیه و تحلیل می شود. به نحوی که در پایان این مرحله متغیرهای مربوط به عوامل زمینه­ای پیاده سازی مدیریت دانش و روابط بین آنها بررسی و تحلیل می شود. در مرحله بعدی با اتکا به شناخت تجربی حاصل از مرحله پایلوت، متغیرهای دسته بندی شده در قالب پرسشنامه، از طریق روش نمونه گیری به صورت میدانی(سیستم توزیع و استفاده کنندگان) گردآوری می شود. سپس اطلاعات گردآوری شده در قالب نرم افزارهای آماری استخراج و نهایتاً به توصیف و تحلیل اطلاعات گردآوری شده پرداخته می شود. برای گردآوری داده‌های مورد نیاز جهت انجام این تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته که به تأیید اساتید راهنما و مشاور رسیده و مبتنی بر بررسی منابع علمی معتبر خواهد بود. در ضمن در این در ضمن در این پژوهش جهت تعیین روایی ابزارهای اندازه‌گیری، ابتدا پرسشنامه محقق‌ساخته با بهره گرفتن از سایر مطالعات انجام شده و ادبیات مرتبط با موضوع تحقیق، طراحی و سپس توان سنجش خصیصه‌های مورد نظر در پرسشنامه توسط جمعی از خبرگان، مشتمل بر اساتید دانشگاه و كارشناسان حسابرسی مورد تایید قرار خواهد گرفت. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای كرونباخ استفاده خواهد شد. در ضمن برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS18 استفاده خواهد گردید.

[1]Peter Drucker

[2] Glaser

[3] Balogun

[1] Sivan

[2] Mitchell & Rice

 


 پایان نامه و مقاله
 

– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص ­های عامل فناوری برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص ­های عامل فرهنگی برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

– بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص ­های عامل فرایندهای مدیریت دانش برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان.

– مقایسه دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ارتباط با زیرساخت های مدیریت دانش.

4-1- ضرورت انجام تحقیق

5-1- فرضیه ها (یا سوال های پژوهش)

1-5-1- سوال اصلی

– وضعیت عوامل زمینه­ای برای استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟

2-5-1- سوال های فرعی

بر اساس سؤال اصلی فوق، سؤالات فرعی تحقیق حاضر عبارتند از:

– وضعیت شاخص ­های الزام فنی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟

– وضعیت شاخص ­های الزام فرهنگی جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چگونه است؟

– وضعیت شاخص ­های الزام فرایندهای مدیریت دانش جهت استقرار مدیریت دانش در دستگاه­های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان چیست؟

– رتبه دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در ارتباط با شاخص ­های الزام فرایندهای مدیریت دانش جهت استقرار مدیریت دانش به چه صورت است؟

6-1- قلمرو تحقیق

1-6-1- قلمرو موضوعی

موضوعات مرتبط با تحقیق حاضر در قلمرو مباحث مدیریت دانش قرار دارد. این پژوهش به بررسی مقایسه­ ای آمادگی دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در زمینه­ زیرساخت­های پیاده­ سازی مدیریت دانش می پردازد.

2-6-1- قلمرو مکانی

قلمرو مکانی این تحقیق در سطح استان سیستان و بلوچستان و در بین ادارات ستادی استان می باشد.

3-6-1- قلمرو زمانی

گردآوری داده­ های تحقیق و تحلیل آنها در 6 ماهه نخست سال 1393صورت خواهد پذیرفت.

7-1- روش تحقیق

پژوهش حاضر از نوع کاربردی و شیوه این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن از نوع توصیفی – پیمایشی است. در این تحقیق از دو روش کتابخانهای و پیمایشی استفاده می شود. در مرحله اول با بهره گرفتن از اسناد و مدارک موجود به بسط مباحث نظری مرتبط پرداخته می شود. مرحله مطالعه پیمایشی از دو قسمت مرحله مطالعه مقدماتی و مرحله گردآوری اطلاعات میدانی تشکیل شده است. در مرحله مطالعه مقدماتی، اطلاعات مورد نیاز به تدریج با انواع فنون از جمله فیش برداری و مصاحبه، گردآوری و تجزیه و تحلیل می شود. به نحوی که در پایان این مرحله متغیرهای مربوط به عوامل زمینه­ای پیاده سازی مدیریت دانش و روابط بین آنها بررسی و تحلیل می شود. در مرحله بعدی با اتکا به شناخت تجربی حاصل از مرحله پایلوت، متغیرهای دسته بندی شده در قالب پرسشنامه، از طریق روش نمونه گیری به صورت میدانی(سیستم توزیع و استفاده کنندگان) گردآوری می شود. سپس اطلاعات گردآوری شده در قالب نرم افزارهای آماری استخراج و نهایتاً به توصیف و تحلیل اطلاعات گردآوری شده پرداخته می شود. برای گردآوری داده‌های مورد نیاز جهت انجام این تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته که به تأیید اساتید راهنما و مشاور رسیده و مبتنی بر بررسی منابع علمی معتبر خواهد بود. در ضمن در این در ضمن در این پژوهش جهت تعیین روایی ابزارهای اندازه‌گیری، ابتدا پرسشنامه محقق‌ساخته با بهره گرفتن از سایر مطالعات انجام شده و ادبیات مرتبط با موضوع تحقیق، طراحی و سپس توان سنجش خصیصه‌های مورد نظر در پرسشنامه توسط جمعی از خبرگان، مشتمل بر اساتید دانشگاه و كارشناسان حسابرسی مورد تایید قرار خواهد گرفت. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای كرونباخ استفاده خواهد شد. در ضمن برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS18 استفاده خواهد گردید.

[1]Peter Drucker

[2] Glaser

[3] Balogun

[1] Sivan

[2] Mitchell & Rice

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...