رشد و توسعه شركت­های سهامی در گذر زمان به پیدایش و فزونی قشری از صاحبان سرمایه انجامید كه در ادارة شركت­ها مشاركت مستقیم نداشته و از طریق انتخاب هیئت مدیره، امور شركت را هدایت و بر آن نظارت می­كردند. این تحول جدید، گروه تازه ای از مدیران حرفه ای را پدید آورد كه در سرمایة مؤسساتی كه اداره می كردند، سهمی ناچیز داشته و یا سهمی نداشتند و بدین ترتیب مدیریت مؤسسات از مالكیت سرمایة آن ها تفكیک شد (شباهنگ و همكاران، 1377). جدایی مدیریت از مالكیت، موجب ایجاد تضاد منافع بین مدیران و سهامداران و پیدایش مسئله تئوری نمایندگی شد. تئوری نمایندگی كه مالكیت و كنترل را در شركت­ها از یكدیگر جدا می­كند، باعث ایجاد تضاد منافع بین سهامداران و مدیران شركت­ها می­ شود. یکی از منزه ترین اشکال تحلیل بنیادی اوراق بهادار، ارزشیابی جریان های نقدی واحد تجاری می باشد. چراکه این شیوه بین ارزش یک شرکت و بازدهی اقتصادی ناشی از دارایی های آن مستقیماً ارتباط برقرار می کند(درجه، 1390). جریان نقد آزاد معیاری برای اندازه گـیری عمـلكرد شـركت می­باشد و وجه نقدی را نشان می دهد كه شركت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه­ دارایی­ ها، در اختیار دارد. جریان نقدی آزاد از این حیث دارای اهمیت است كه به شركت اجازه می دهد تا فرصت هایی را جستجو كند و ارزش سهامدار را افزایش دهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه­ محصولات جدید، انجام تحصیل­های تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و كاهش بدهی­ها امكان­پذیر نمی باشد. از طرف دیگر، وجه نقد باید در سطحی نگهداری شود كه بین هزینه ی نگهداری وجه نقد و هزینه­ وجه نقد ناكافی تعادل برقرار شود.

در این فصل از تحقیق به بیان مساله مورد بررسی، بیان ضرورت انجام تحقیق، مدل مفهومی تحقیق، اهداف تحقیق،‌ سوالات تحقیق، قلمرو تحقیق(قلمرو مكانی، زمانی و موضوعی) پرداخته شده است.

2-1- بیان مسئله

به استناد نظریه جنسن[1](1986)، از شرکتی که فرصت­های‏ سرمایه‏گذاری پائینی برخوردار است، انتظار می‏رود که جریان‏های نقد آزاد بالایی داشته باشد. زیرا هر چه فرصتهای‏ سرمایه‏گذاری(بالفعل و بالقوه)افزایش پیدا کند، اکثر وجوه مازاد در جهت افزایش ثروت سهامداران از طریق‏ سرمایه‏گذاری در فرصتهای موجود مورد استفاده قرار می‏گیرد و افزایش در میزان سرمایه‏گذاری از محل وجوه مازاد منجر به‏ کاهش این وجوه خواهد شد. بنابراین طبق نظر جنسن و تئوری نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران هنگامی تشدید می­ شود كه شركت، جریان­های نقدی آزاد با اهمیتی(مثبتی) ایجاد ­كند و با فرصت­های رشد کمی نیز مواجه باشد. در صورت نبود اقدامات کنترلی توسط سهامداران، مدیران شرکت­هایی که دارای جریان نقدی آزاد[2] مثبت و فرصت­های رشد کم هستند، ابتدا در پروژه­ هایی با ارزش فعلی خالص[3] مثبت سرمایه گذاری می­ کنند و به علت کم بودن فرصت­های رشد، در پروژه­ هایی با ارزش فعلی خالص منفی نیز سرمایه گذاری می­ کنند که موجب از بین رفتن ارزش سرمایه ­گذاری و در پی آن کاهش قیمت سهام می­ شود. بنابراین مدیران برای آنکه توسط سهامداران حذف نشوند سعی می­ کنند با گزارش افزایش سود (جنسن، 1986) و یا با نفوذ و دستکاری­های حسابداری، هزینه های غیر بهینه (گوول و تسی[4]، 1998) را بپوشانند. به همین علت مدیران تمایل زیادی به استفاده از افزایش درآمد اقلام تعهدی اختیاری به منظور گزارش افزایش سود دارند(چانگ، فرس و کیم[5]، 2005). بنابراین، قابل اتکا بودن و مفید بودن اقلام تعهدی مورد تردید است، چرا که مدیران قادرند آن­ها را مطابق میل خود تعدیل نمایند(حامدی، 1388).

رشد و توسعه شركت­های سهامی در گذر زمان به پیدایش و فزونی قشری از صاحبان سرمایه انجامید كه در ادارة شركت­ها مشاركت مستقیم نداشته و از طریق انتخاب هیئت مدیره، امور شركت را هدایت و بر آن نظارت می­كردند. این تحول جدید، گروه تازه ای از مدیران حرفه ای را پدید آورد كه در سرمایة مؤسساتی كه اداره می كردند، سهمی ناچیز داشته و یا سهمی نداشتند و بدین ترتیب مدیریت مؤسسات از مالكیت سرمایة آن ها تفكیک شد (شباهنگ و همكاران، 1377). جدایی مدیریت از مالكیت، موجب ایجاد تضاد منافع بین مدیران و سهامداران و پیدایش مسئله تئوری نمایندگی شد. تئوری نمایندگی كه مالكیت و كنترل را در شركت­ها از یكدیگر جدا می­كند، باعث ایجاد تضاد منافع بین سهامداران و مدیران شركت­ها می­ شود. یکی از منزه ترین اشکال تحلیل بنیادی اوراق بهادار، ارزشیابی جریان های نقدی واحد تجاری می باشد. چراکه این شیوه بین ارزش یک شرکت و بازدهی اقتصادی ناشی از دارایی های آن مستقیماً ارتباط برقرار می کند(درجه، 1390). جریان نقد آزاد معیاری برای اندازه گـیری عمـلكرد شـركت می­باشد و وجه نقدی را نشان می دهد كه شركت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه­ دارایی­ ها، در اختیار دارد. جریان نقدی آزاد از این حیث دارای اهمیت است كه به شركت اجازه می دهد تا فرصت هایی را جستجو كند و ارزش سهامدار را افزایش دهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه­ محصولات جدید، انجام تحصیل­های تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و كاهش بدهی­ها امكان­پذیر نمی باشد. از طرف دیگر، وجه نقد باید در سطحی نگهداری شود كه بین هزینه ی نگهداری وجه نقد و هزینه­ وجه نقد ناكافی تعادل برقرار شود.

در این فصل از تحقیق به بیان مساله مورد بررسی، بیان ضرورت انجام تحقیق، مدل مفهومی تحقیق، اهداف تحقیق،‌ سوالات تحقیق، قلمرو تحقیق(قلمرو مكانی، زمانی و موضوعی) پرداخته شده است.

2-1- بیان مسئله

به استناد نظریه جنسن[1](1986)، از شرکتی که فرصت­های‏ سرمایه‏گذاری پائینی برخوردار است، انتظار می‏رود که جریان‏های نقد آزاد بالایی داشته باشد. زیرا هر چه فرصتهای‏ سرمایه‏گذاری(بالفعل و بالقوه)افزایش پیدا کند، اکثر وجوه مازاد در جهت افزایش ثروت سهامداران از طریق‏ سرمایه‏گذاری در فرصتهای موجود مورد استفاده قرار می‏گیرد و افزایش در میزان سرمایه‏گذاری از محل وجوه مازاد منجر به‏ کاهش این وجوه خواهد شد. بنابراین طبق نظر جنسن و تئوری نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران هنگامی تشدید می­ شود كه شركت، جریان­های نقدی آزاد با اهمیتی(مثبتی) ایجاد ­كند و با فرصت­های رشد کمی نیز مواجه باشد. در صورت نبود اقدامات کنترلی توسط سهامداران، مدیران شرکت­هایی که دارای جریان نقدی آزاد[2] مثبت و فرصت­های رشد کم هستند، ابتدا در پروژه­ هایی با ارزش فعلی خالص[3] مثبت سرمایه گذاری می­ کنند و به علت کم بودن فرصت­های رشد، در پروژه­ هایی با ارزش فعلی خالص منفی نیز سرمایه گذاری می­ کنند که موجب از بین رفتن ارزش سرمایه ­گذاری و در پی آن کاهش قیمت سهام می­ شود. بنابراین مدیران برای آنکه توسط سهامداران حذف نشوند سعی می­ کنند با گزارش افزایش سود (جنسن، 1986) و یا با نفوذ و دستکاری­های حسابداری، هزینه های غیر بهینه (گوول و تسی[4]، 1998) را بپوشانند. به همین علت مدیران تمایل زیادی به استفاده از افزایش درآمد اقلام تعهدی اختیاری به منظور گزارش افزایش سود دارند(چانگ، فرس و کیم[5]، 2005). بنابراین، قابل اتکا بودن و مفید بودن اقلام تعهدی مورد تردید است، چرا که مدیران قادرند آن­ها را مطابق میل خود تعدیل نمایند(حامدی، 1388).

جریان نقدی آزاد می تواند در ارزیابی سلامت مالی یک شرکت مفید باشد، چرا که تمام مفروضات حسابداری موجود در ساختار درآمد را کنار می گذارد. سود یک شرکت ممکن است رقم بالا و در حال رشد باشد، اما تا زمانی که وجوه نقد آزاد مورد توجه قرار نگرفته است نمی­ توان به این نکته پی برد که آیا این سود، برابر نقدینگی حاصل شده برای یک شرکت در یک سال معین می باشد یا خیر؟ صاحبان سرمایه در نهایت علاقه مند به وجوه نقدی آزاد می باشند، چیزی که سود، آن را نشان نمی­دهد(مهام، فجرزاده و حسینی، 1385). به عقیده پنمان و یهودا (2009) جریان نقدی آزاد می ­تواند دارای محتوای اطلاعاتی باشد. بنابراین طبق تئوری نمایندگی به احتمال زیاد مدیران تمایل دارند پول اضافی را با توجه به منافع خود هزینه نمایند و منافع سهامداران را در اولویت بعدی قرار دهند. وقتی سود ناپایدار باشد سرمایه گذاران به منابع اطلاعاتی حسابداری و جریان نقدی آزاد برای تصمیم گیری نیاز خواهند داشت.

تئوری ارزش­گذاری حقوق صاحبان سهام بیان می­ کند که جریان نقدی آزاد نمی­ تواند با بازده سهام ارتباط داشته باشد(دستگیر و شریفی، 1390) زیرا فاقد ارزش افزوده است(حبیب[6]، 2012؛ ژانگ[7]، 2000)، جریان نقدی آزاد فقط در شرایطی خاص می ­تواند با بازده سهام ارتباط داشته باشد. بر اساس مدل ارزش­گذاری حقوق صاحبان سهام(فرانسیس و دیگران[8]، 2004) سرمایه ­گذاران علاقه بیشتری به شرکت­هایی با پایداری سود دارند. بنابراین در صورت وجود ناپایداری سود، سرمایه گذاران توجه­شان را به عواملی چون جریان نقدی آزاد جهت ارزشگذاری جلب می­ کنند.

پژوهش حاضر بر مبنای حسابداری تعهدی شکل گرفته است و عدم ارتباط بین جریان نقدی آزاد و بازده سهام ممکن است مشروط به فرصت های رشد و کیفیت سود باشد. بنابراین این پژوهش به بررسی ارتباط فرصت های رشد و پایداری سود در ارزشگذاری جریان نقدی آزاد می ­پردازد. مسئله مذكور در نمودار شماره یک نشان داده شده است.

[1] . Jensen

[2] . Free cash flow

[3] . Net present value

[4] . Gul & Tsui

[5] . Chung, Firth & Kim

[6] . Habib

[7] . Zhang

[8] . Francis et al

 


 پایان نامه
 

جریان نقدی آزاد می تواند در ارزیابی سلامت مالی یک شرکت مفید باشد، چرا که تمام مفروضات حسابداری موجود در ساختار درآمد را کنار می گذارد. سود یک شرکت ممکن است رقم بالا و در حال رشد باشد، اما تا زمانی که وجوه نقد آزاد مورد توجه قرار نگرفته است نمی­ توان به این نکته پی برد که آیا این سود، برابر نقدینگی حاصل شده برای یک شرکت در یک سال معین می باشد یا خیر؟ صاحبان سرمایه در نهایت علاقه مند به وجوه نقدی آزاد می باشند، چیزی که سود، آن را نشان نمی­دهد(مهام، فجرزاده و حسینی، 1385). به عقیده پنمان و یهودا (2009) جریان نقدی آزاد می ­تواند دارای محتوای اطلاعاتی باشد. بنابراین طبق تئوری نمایندگی به احتمال زیاد مدیران تمایل دارند پول اضافی را با توجه به منافع خود هزینه نمایند و منافع سهامداران را در اولویت بعدی قرار دهند. وقتی سود ناپایدار باشد سرمایه گذاران به منابع اطلاعاتی حسابداری و جریان نقدی آزاد برای تصمیم گیری نیاز خواهند داشت.

تئوری ارزش­گذاری حقوق صاحبان سهام بیان می­ کند که جریان نقدی آزاد نمی­ تواند با بازده سهام ارتباط داشته باشد(دستگیر و شریفی، 1390) زیرا فاقد ارزش افزوده است(حبیب[6]، 2012؛ ژانگ[7]، 2000)، جریان نقدی آزاد فقط در شرایطی خاص می ­تواند با بازده سهام ارتباط داشته باشد. بر اساس مدل ارزش­گذاری حقوق صاحبان سهام(فرانسیس و دیگران[8]، 2004) سرمایه ­گذاران علاقه بیشتری به شرکت­هایی با پایداری سود دارند. بنابراین در صورت وجود ناپایداری سود، سرمایه گذاران توجه­شان را به عواملی چون جریان نقدی آزاد جهت ارزشگذاری جلب می­ کنند.

پژوهش حاضر بر مبنای حسابداری تعهدی شکل گرفته است و عدم ارتباط بین جریان نقدی آزاد و بازده سهام ممکن است مشروط به فرصت های رشد و کیفیت سود باشد. بنابراین این پژوهش به بررسی ارتباط فرصت های رشد و پایداری سود در ارزشگذاری جریان نقدی آزاد می ­پردازد. مسئله مذكور در نمودار شماره یک نشان داده شده است.

[1] . Jensen

[2] . Free cash flow

[3] . Net present value

[4] . Gul & Tsui

[5] . Chung, Firth & Kim

[6] . Habib

[7] . Zhang

[8] . Francis et al

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...