بررسی لزوم تداوم استراتژیهای تجدیدساختار صنعت برق ایران |
از جمله مباحثی كه هماكنون پیش روی تصمیم گیران و سیاستگذاران صنعت برق در بسیاری از كشورهای دنیا قرار دارد، تفكر تجدید ساختار[3] این صنعت مطابق با روند افزایش كارایی و رقابت در دیگر صنایع است(سیاهکلی،سیامک،1381: 1). به عبارتی قانونزدایی[4] و تجدید ساختار صنعت برق یکی ازمهمترین مقوله های مربوط به توسعه انرژی جهانی در قرن اخیر به شمار میرود(مکگاورن و هیکس[5]، 2004 : 321). به تعبیر طرفداران آن، لزوم حركت در این مسیر به دلایل مختلفی چون سرمایهبر بودن، ناكارایی اقتصادی، ساختار سنتی و انحصاری بودن آن غیر قابل انكار میباشد. بررسی ساختار صنعت برق در كشورهای مختلف نشان میدهد كه تجدید ساختار این صنعت در بسیاری از كشورهای دنیا درحال انجام شدن و یا در دست بررسی است(سیاهکلی،سیامک،1381: 1). تا سال 1980 اغلب کشورهای دنیا متکی به انحصارات دولتی بودند اما در اواسط دهه 1990 بیش از 30 کشور و یا نواحی گوناگون در کشورهای مختلف، سیاستهایی را جهت اصلاح صنعت برق خود در پیش گرفتند(مکگاورن و هیکس، 2004 : 321). به دیگر بیان، بیش از دو دهه است که صنعت برق در جای جای جهان دستخوش تحولات بنیادینی به صورت گذار از الگوی انحصار طبیعی و کنترل شده به سمت ساختار بازار رقابتی شده است(اُرن و جیانگ[6]، 2005 : 407). هدف استراتژی تجدید ساختار، جایگزینی شرکتهای انحصاری قدیمی و تحت کنترل دولت با شرکتهای خصوصیسازیشدهای است که با یکدیگر به رقابت پرداخته و به صورت کارایی سرمایه گذاری می کنند و دروندادهایی را با نازلترین و کاراترین قیمت فراهممینمایند (پیتمن[7]، 2007 : 1872). تجارب کشورهای مختلف درخصوص تجدید ساختار، متفاوت و در پارهای موارد مغایر با یکدیگر است به گونه ای که برخی به موفقیت و برخی به شکست انجامیدهاست. با این وجود همواره این سؤال مطرح است که آیا تجدید ساختار، لازمهی پویایی صنعت برق است؟، آیا کشورهای گوناگون پس از طی فرایندهای تجدید ساختار توانسته اند اهداف اصلی آن را که همانا خصوصیسازی این صنعت، ایجاد بازارهای رقابتی، تولید و عرضه ی برق با قیمت هایی مناسب و در نهایت، کسب منفعت اقتصادی است تحقق بخشند؟ تجدید ساختار در ایران در چه مرحله ای است و آیا تداوم آن برای صنعت برق ایران یک ضرورت محسوب می شود؟
در این پژوهش هریک از مباحث ذکر شده در بالا به تفصیل مورد بحث و بررسی قرارخواهدگرفت و ابهامات موجود در این زمینه برطرف میگردد. در ادامه به بیان مسئله
از جمله مباحثی كه هماكنون پیش روی تصمیم گیران و سیاستگذاران صنعت برق در بسیاری از كشورهای دنیا قرار دارد، تفكر تجدید ساختار[3] این صنعت مطابق با روند افزایش كارایی و رقابت در دیگر صنایع است(سیاهکلی،سیامک،1381: 1). به عبارتی قانونزدایی[4] و تجدید ساختار صنعت برق یکی ازمهمترین مقوله های مربوط به توسعه انرژی جهانی در قرن اخیر به شمار میرود(مکگاورن و هیکس[5]، 2004 : 321). به تعبیر طرفداران آن، لزوم حركت در این مسیر به دلایل مختلفی چون سرمایهبر بودن، ناكارایی اقتصادی، ساختار سنتی و انحصاری بودن آن غیر قابل انكار میباشد. بررسی ساختار صنعت برق در كشورهای مختلف نشان میدهد كه تجدید ساختار این صنعت در بسیاری از كشورهای دنیا درحال انجام شدن و یا در دست بررسی است(سیاهکلی،سیامک،1381: 1). تا سال 1980 اغلب کشورهای دنیا متکی به انحصارات دولتی بودند اما در اواسط دهه 1990 بیش از 30 کشور و یا نواحی گوناگون در کشورهای مختلف، سیاستهایی را جهت اصلاح صنعت برق خود در پیش گرفتند(مکگاورن و هیکس، 2004 : 321). به دیگر بیان، بیش از دو دهه است که صنعت برق در جای جای جهان دستخوش تحولات بنیادینی به صورت گذار از الگوی انحصار طبیعی و کنترل شده به سمت ساختار بازار رقابتی شده است(اُرن و جیانگ[6]، 2005 : 407). هدف استراتژی تجدید ساختار، جایگزینی شرکتهای انحصاری قدیمی و تحت کنترل دولت با شرکتهای خصوصیسازیشدهای است که با یکدیگر به رقابت پرداخته و به صورت کارایی سرمایه گذاری می کنند و دروندادهایی را با نازلترین و کاراترین قیمت فراهممینمایند (پیتمن[7]، 2007 : 1872). تجارب کشورهای مختلف درخصوص تجدید ساختار، متفاوت و در پارهای موارد مغایر با یکدیگر است به گونه ای که برخی به موفقیت و برخی به شکست انجامیدهاست. با این وجود همواره این سؤال مطرح است که آیا تجدید ساختار، لازمهی پویایی صنعت برق است؟، آیا کشورهای گوناگون پس از طی فرایندهای تجدید ساختار توانسته اند اهداف اصلی آن را که همانا خصوصیسازی این صنعت، ایجاد بازارهای رقابتی، تولید و عرضه ی برق با قیمت هایی مناسب و در نهایت، کسب منفعت اقتصادی است تحقق بخشند؟ تجدید ساختار در ایران در چه مرحله ای است و آیا تداوم آن برای صنعت برق ایران یک ضرورت محسوب می شود؟
در این پژوهش هریک از مباحث ذکر شده در بالا به تفصیل مورد بحث و بررسی قرارخواهدگرفت و ابهامات موجود در این زمینه برطرف میگردد. در ادامه به بیان مسئله و تعریف متغیرهای اصلی پژوهش حاضر پرداخته می شود.
1-2.شرح و بیان مسأله پژوهشی
اما با تجدید ساختار، تولیدکنندگان، خطوط انتقال و شبکه توزیع از هم جدا میشوند و هدف از این امر از طرفی کاهش نرخ انرژی برق و افزایش کیفیت آن برای مصرف کننده و از طرف دیگر رقابت واحدهای تولیدی بر اساس سود خود میباشد(نیرومندفام، 1390 : 45). اینکه تا چه حد بتوان اهداف مذکور را محقق ساخت چندان روشن نیست.
صنعت برق ایران نیز از اوایل دهه 70 به تغییر ساختار سازمانی و ایجاد شركتهای مستقل و غیردولتی توزیع نیروی برق و مدیریت تولید برق، همچنین شركتهایی در بخشهای اجرائی و پیمانكاری، ساخت و تجهیزات و غیره اقدام نموده است(توانیر، 1391پ). با این حال مطالعات و بررسیهای گوناگونی که در خصوص اصلاحات ساختاری و تجدیدساختار صورت پذیرفته حاکی از این است که صنعت برق ایران، پس از حدود بیست سال که از آغاز این اصلاحات میگذرد، پیشرفت چندانی در این زمینه نداشتهاست. جداسازی عمودی ارکان صنعت که یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین اقدامات در اصلاحات ساختاری صنایع برق بهشمار میآید، در رویکرد اصلاحات صنعت برق در ایران کمرنگ است. به عبارت دیگر ارکان صنعت برق یعنی تولید، انتقال و توزیع در اصلاحات ساختاری این صنعت در ایران هیچگاه تحت یک فرایند تفکیک ساختاری قرار نگرفتهاند تا از طریق واگذاری، مدیریت و مالکیت این ارکان از یکدیگر جدا شود. ضمناً در این رویکرد، هیچگونه نشانهای از تفکیک افقی اجزا مشاهده نمیشود(منظور و عسکری آزاد، 1387 :71). همچنین آمار و ارقام منتشر شده توسط وزارت نیرو بیانگر این موضوع است که میزان خصوصی سازی[17](که خود یکی از مراحل به وجودآوردن یک ساختار برق جدید است) در نیروگاههای سیکل ترکیبی و گازی پس از گذشت بیست و یک سال، بسیار ناچیز است. مجموعهی این عوامل مانع از ایجاد یک بازار رقابتی برق در ایران شدهاست؛ از سوی دیگر آیندهی این اصلاحات و اینکه آیا به کسب منافع بیشتر منتج می شود و یا تحمیل هزینه های افزونتر، نیز چندان روشن نیست.
بنابراین بررسی مزایای تجدید ساختار صنعت برق، مقایسه نتایج کوتاهمدت و بلندمدت حاصل از پیادهسازی آن در کشورهای مختلف و نیز وضعیت فعلی روند اصلاحات و تجدید ساختار صنعت برق ایران، مسئله اساسی پژوهش را روشنتر مینماید؛ اینکه آیا تداوم استراتژی های تجدید ساختار صنعت برق ایران از ضروریات است؟ آیا نیاز است که بر تداوم چنین استراتژی هایی اصرار ورزیم یا خیر؟
1-3.اهمیت و ارزش تحقیق
پیش بینی می شود که رشد تقاضا برای مصرف برق در کشورهای در حال توسعه با سرعت بیشتری نسبت به کشورهای توسعهیافته افزایش یابد. این افزایش در تقاضا در نتیجه استفادهی گسترده از رایانه ها، وسایل خانگی، برقراری ارتباط از راه دور و وسایل نقلیهی برقی است. همچنین انتظار میرود که استفاده از گاز طبیعی برای تولید برق تا سال 2020 میلادی با شتاب بیشتری رشد یابد
و تعریف متغیرهای اصلی پژوهش حاضر پرداخته می شود.
1-2.شرح و بیان مسأله پژوهشی
اما با تجدید ساختار، تولیدکنندگان، خطوط انتقال و شبکه توزیع از هم جدا میشوند و هدف از این امر از طرفی کاهش نرخ انرژی برق و افزایش کیفیت آن برای مصرف کننده و از طرف دیگر رقابت واحدهای تولیدی بر اساس سود خود میباشد(نیرومندفام، 1390 : 45). اینکه تا چه حد بتوان اهداف مذکور را محقق ساخت چندان روشن نیست.
صنعت برق ایران نیز از اوایل دهه 70 به تغییر ساختار سازمانی و ایجاد شركتهای مستقل و غیردولتی توزیع نیروی برق و مدیریت تولید برق، همچنین شركتهایی در بخشهای اجرائی و پیمانكاری، ساخت و تجهیزات و غیره اقدام نموده است(توانیر، 1391پ). با این حال مطالعات و بررسیهای گوناگونی که در خصوص اصلاحات ساختاری و تجدیدساختار صورت پذیرفته حاکی از این است که صنعت برق ایران، پس از حدود بیست سال که از آغاز این اصلاحات میگذرد، پیشرفت چندانی در این زمینه نداشتهاست. جداسازی عمودی ارکان صنعت که یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین اقدامات در اصلاحات ساختاری صنایع برق بهشمار میآید، در رویکرد اصلاحات صنعت برق در ایران کمرنگ است. به عبارت دیگر ارکان صنعت برق یعنی تولید، انتقال و توزیع در اصلاحات ساختاری این صنعت در ایران هیچگاه تحت یک فرایند تفکیک ساختاری قرار نگرفتهاند تا از طریق واگذاری، مدیریت و مالکیت این ارکان از یکدیگر جدا شود. ضمناً در این رویکرد، هیچگونه نشانهای از تفکیک افقی اجزا مشاهده نمیشود(منظور و عسکری آزاد، 1387 :71). همچنین آمار و ارقام منتشر شده توسط وزارت نیرو بیانگر این موضوع است که میزان خصوصی سازی[17](که خود یکی از مراحل به وجودآوردن یک ساختار برق جدید است) در نیروگاههای سیکل ترکیبی و گازی پس از گذشت بیست و یک سال، بسیار ناچیز است. مجموعهی این عوامل مانع از ایجاد یک بازار رقابتی برق در ایران شدهاست؛ از سوی دیگر آیندهی این اصلاحات و اینکه آیا به کسب منافع بیشتر منتج می شود و یا تحمیل هزینه های افزونتر، نیز چندان روشن نیست.
بنابراین بررسی مزایای تجدید ساختار صنعت برق، مقایسه نتایج کوتاهمدت و بلندمدت حاصل از پیادهسازی آن در کشورهای مختلف و نیز وضعیت فعلی روند اصلاحات و تجدید ساختار صنعت برق ایران، مسئله اساسی پژوهش را روشنتر مینماید؛ اینکه آیا تداوم استراتژی های تجدید ساختار صنعت برق ایران از ضروریات است؟ آیا نیاز است که بر تداوم چنین استراتژی هایی اصرار ورزیم یا خیر؟
1-3.اهمیت و ارزش تحقیق
پیش بینی می شود که رشد تقاضا برای مصرف برق در کشورهای در حال توسعه با سرعت بیشتری نسبت به کشورهای توسعهیافته افزایش یابد. این افزایش در تقاضا در نتیجه استفادهی گسترده از رایانه ها، وسایل خانگی، برقراری ارتباط از راه دور و وسایل نقلیهی برقی است. همچنین انتظار میرود که استفاده از گاز طبیعی برای تولید برق تا سال 2020 میلادی با شتاب بیشتری رشد یابد
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-05-09] [ 02:48:00 ق.ظ ]
|